به تو گفتم:
زیاد، خیلی خیلی زیاد دوستت دارم.
جواب دادى:
هرچه این حرف را تکرار کنى، باز هم مى خواهم بشنوم!
این گفت و گوى کوتاه را، مدام، مثل برگردان یک شعر، مثل تم یک موسیقی، هر لحظه توى ذهن خودم تکرار کردم.
اما هرگز تصور نکن که حتى یک لحظه توانسته باشم خودم را با تکرار و با مرور این حرف تسکین بدهم.
نه! من فقط موقعى آرام و آسوده هستم و تنها موقعى به تو فکر نمى کنم،که تو با من باشى.
همین و بس.
| مثل خون در رگهاى من / احمد شاملو |برگرفته شده از cofe-sher.blog.ir
پ.ن : شاید تبریک گفتن تولد یک فرشته عزیز در وبلاگ علمی کار مرسومی نباشد اما همچون خون در رگ های من هستی و نمیدانم چگونه می توانم این همه حس را در قالب عمل و کلام بگنجانم!
یادم می آید که از تو پرسیدم از اینهمه گفتن کلمه دوستت دارم خسته نمی شوی؟ تو دلبرانه گفتی من هیچ گاه از شنیدن کلمه دوستت دارم از زبان تو خسته نمی شوم و نگاهت و کلامت و وجودت همچون خون در رگهای من جاریست تا ابد دوستت دارم ای ساده آمده اما سخت نشسته در دلم عشقمان تا ابد جاوید و اولین زادروز تنت را که با هم جشن میگیریم تبریک عرض می کنم خدمت خودم و بعد خودت
فهرست استاندارد های NFPA آمریکا (سازمان ملی ایمنی و آتش نشانی امریکا)
تو ,دوستت ,یک ,تکرار ,خون ,مثل ,دوستت دارم ,خون در ,همچون خون ,این حرف ,تا ابد
درباره این سایت